유 ♥ 웃 عشق من 유 ♥ 웃
(¯`v´¯) مرا اندکی دوست بدار اما طولانی (¯`v´¯)
کاش اون لحظه ای که یکی ازت میپرسه حالت چطوره و تو جواب میدی خوبم کسی باشه که محکم بغلت کنه و اروم تو گوشت بگه میدونم که خوب نیستی......... روز تولد تو میلاد عشق پاکه برای شکر این روز پیشانیم به خاکه هیچ فکر نمیکردم که وقتی گفتم برو بروی.... و مرا تنها بگذاری گفتی زمان همه چیز را حل میکند این همه اشوب به راه انداختی و رفتی که کار دست زمان داده باشی؟ بر سر مزرعه سبز فلک باغبانی به مترسک می گفت: دل تو چوبین است... و ندانست که زخم زبان دل چوبی ا هم میشکند.... خودت را برای دیگران اروم ورق بزن چون اگه تموم بشی میرن سراغ یکی دیگه... نا بینایی به ماه گفت: دوستت دارم... ماه گفت: تو که مرا نمیبینی چطور میگویی دوستت دارم؟ نا بینا گفت: اگر میدیدمت عاشق زیباییت میشدم حالا که نمیبینمت عاشق خودت هستم انقدر فریاد هایم را سکوت کرده ام که اگر به چشمانم بنگری کر میشوی... نمیدانم نت ها لج بازی میکنند یا انگشتانم باور ندارند گام رفتنت را... میدانم که مرا از یاد خواهی برد اما هیچگاه یادت را از باغ ذهنم نخواهم چید میدانم که مرا با کوله باری از غم در کوچه های پر از دلواپسی رها میکنی ولی من تا همیشه همچون خار در کنار تو گل خواهم ماند میدانم که در سکوت دلنشین شب فانوس تنهایی ات نبودم اما از درون شعله میکشیدم میدانم که سایه ام نا مهربانتر از همیشه بود ولی همیشه در کوچه های دلتنگی ات مرحم زخم های کهنه ات بودم... خدایا؟ این بند دل ادم کجاست که گاهی با اسم یا با حظور یک ناشناس ی یا بایک لبخند پاره میشود... تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم شب از هجوم خیالت نمیبرد خوابم تو چیستی که از هر تبسم تو بسان قایق سر گشته روی مردابم
Power By:
LoxBlog.Com |